انعکاس آیینه شماره 542
فرازی از روند انقلاب و خاطرهای از شهید محراب
هنوز صدای رسای زنگ کاروان انقلاب شنیده نمیشد. فضای کشور تیره و تار بود. گاه فریادی در سکوت بود و درخششی در تاریکی که در افق بیکران سرزمین ایران موجی پدید میآورد و باز سکوت بود. در شهرهای مختلف کشور امّا کم نبودند چهرههای پرفروغی که حکومت ستم و بیداد را برنمیتابیدند و در محافل و مجالس از جفایی که بر مردمان این مرزوبوم روا میشد میخروشیدند و از ظلم و بیعدالتی و فقر و محرومیت خاطری رنجور و غمی جانکاه بر سراپای وجودشان پنجه افکنده بود. یزد این دیار مردان بزرگ چون بسیاری از شهرهای دیگر کشور نیز آزادمردان و برگزیدگانی پرورش داده بود تا با اقدام به موقع و در شرایط مقتضی و مناسب بپاخیزند و تحت قیادت و زعامت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) با حکومت پهلوی مبارزه کنند. نگارنده این سطور طی چند سال نظارهگر حرکات و سکنات این بزرگان بود و با آنان حشر و نشر داشت. در راس این چهرههای خدوم در یزد شهید گرانقدر آیتا... صدوقی و شهیدان بزرگواری چون دکتر سیدرضا پاکنژاد بودند که امروز شماری از آنان به خیل شهیدان پیوستند، بعضی چهره در نقاب خاک کشیدند و جمعی در قید حیاتند و دیگرانی که گوشه عزلت گزیده و دور از غوغای دنیای سیاست همچنان غم و اندوه دیگران روح و روانشان را میآزارد. از خصوصیات مدیریتی و توفیق شهید آیتا... صدوقی(ره) در هدایت و رهبری منطقه و استان این بود که به انتقاد و نظر جوانان و مشاوره با یاران و اطرافیان خود، حتی اگر موافق هم نبود و نظر دیگری داشت به دقت گوش فرا میداد و در اصلاح تصمیم شجاع بود و یا با توضیحی آنان را قانع و گاه پیش میآمد که از آنچه که رخ داده بود عذرخواهی میکرد. همچنین همراهیان و اطرافیان بیشتر ایشان کسانی بودند که با صداقت و دلسوزی و بدون تملّق و چاپلوسی نظر خود را ابراز میداشتند و ایشان بارها در عمل با اصلاح تصمیم قبلی، نوع رفتار آنان را با خود تایید و بلکه تشویق میکرد. مناسب میداند در آغاز چهلمین سال پیروزی انقلاب خاطرهای را یادآور شود که نظیر آن در موارد دیگر نیز در یزد دیده شده، آن هم با روشهایی که آبرو و شخصیت افراد حفظ میگردید و هم گویای اینست که وضع آن روزگار بهگونهای بود که بعضی از منصبداران حکومت به نوعی در برابر جریان انقلاب و افراد انقلابی خاضع بودند و حتی تا حدودی همراهی میکردند. این بنده که خود را برای همیشه مدیون فداکاری و ایثارگری و جانبازی دلاور مردان و شهیدان و آزادگان این سرزمین از سالهای پیش از انقلاب تا کنون که به حق آسایش و امنیت را برای مردم این سرزمین به ارمغان آوردند میداند در بسیاری از ماجراهای آن دوران حاضر و از متهمین ساواک حکومت شاه و از طرفداران سرسخت (امام) خمینی(ره) بود، براساس کتابها و مدارک و اسناد منتشر شده یادآوری مینماید. ++++++++++++++++
در خرداد ماه 57 ساواک منحله یزد در ده صفحه مشخصات 29 نفر در استان یزد از جمله (آیتا...) حاج شیخ محمد صدوقی، (حجتالاسلام) کاظم راشدپور یزدی، (آیتا...) سید روحا... خاتمی، رضا سلطانزاده و... به سازمان اطلاعات و امنیت کشور مینویسد: «...با بررسیهایی که بهعمل آمده آن افراد در جهت تحریک افکار عمومی و اخلالگری و اقدام براندازی نقش اساسی و موثری در منطقه به عهده داشته و هرکدام به نوبه خود نقشی را اجرا نمودهاند ضمن اینکه افراد بیشتری در جریانات اخیر فعالیت داشته و اقدامات آنان نیز موجبات برهم زدن نظم و امنیت استان گردیده معهذا سعی شده است افرادی معرفی گردند که در جریانات فوق نقش اساسی و سمت رهبری و گردانندگی داشته باشند...»(1)
دکتر فضلا... صلواتی داماد علامه محمد تقی جعفری از فرهنگیان خوشنام و مبارزی که با تدریس در مدارس اطراف اصفهان فعالیتهای کاری خود را آغاز و همزمان با جریانات پس از قیام 15 خرداد 1342 حضرت امام خمینی(ره) و گسترش اقدامات علیه نظام طاغوت، در گستره مخالفان رژیم به فعالیت علیه دستگاه حاکمه، محکوم و به زندان ستم شاهی افتاد پس از این مرحله به اقامت اجباری (تبعید) در یزد حکم گرفت و با ورود به یزد در شرکت ساختمانی «تنگه» به کار حسابداری مشغول و این مدت محکومیت تا پیروزی انقلاب اسلامی را با حفظ ارتباط با مساجد و محافل دینی اعتصابکنندگان و متحصنین فرهنگی به مدت 25 روز در اداره کل آموزشوپرورش و حوزه علمیه قم و آیتا... حسینعلی منتظری و علمای یزد و اصفهان از جمله آیتا... شهید صدوقی و آیتا... طاهری سپری نمود...
در سال 92 در دانشکده ملاصدرای یزد ضمن بیان خاطراتی از دوران تبعید در یزد گفت: «...آقای عربزاده که معاون ساواک بود روز اولی که آقای سلطانزاده اعتصاب کرده بود به من گفت این آقایی که اعتصاب راه انداخته در اولین فرصت اعدام میشود تو به ایشان بگو. بنده در آن اعتصاب سخنرانی میکردم دیدم اگر این مطلب را به ایشان بگویم روحیهشان ضعیف میشود و چیزی نگفتم و تشویقشان هم کردم در سخنرانیهایم تندتر و جدیتر حرف زدم و میدانستم دیگر راه برگشت وجود ندارد...»(2)
29 مرداد ماه 1357 از دفتر دکتر رهنوردی استاندار یزد به وزارت کشور ضمن اعلام نام ده نفر از فرهنگیان استان درخواست میگردد چون این عده در تظاهرات ماههای اخیر دست داشتهاند به استان دیگری منتقل گردند و در ردیف اول نام راقم این سطور که آن زمان ریاست آموزشوپرورش اردکان را به عهده داشت نوشته شده بود و از وزارت کشور به وزارت آموزشوپرورش اعلام گردید چون آن ده نفر از افراد متعصب افراطی مذهبی هستند و در ایجاد تظاهرات دست داشتند اقدام لازم به عمل آورند. هوشنگ مجلسی مدیرکل وقت آموزشوپرورش یزد در شهریور ماه 57 به اینجانب اطلاع داد بعدازظهر به اداره کل بروم وقتی در ساعت معین با مدیرکل ملاقات نمودم بدون اینکه از نامه استانداری و وزارت کشور و وزارت آموزشوپرورش سخن به میان آورد رفتار عاطفی و محبتآمیزی با من نمود و پس از چند دقیقه مذاکره گفت: «خواهش میکنم از سمت ریاست آموزشوپرورش اردکان استعفا بده». همان شب موضوع را با آیتا... صدوقی در میان گذاشتم و بعد از مشورت با ایشان فردای آن روز استعفای خود را تقدیم نمودم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشخص گردید هوشنگ مجلسی طی نامه شماره 1604 با مُهر کاملاً محرمانه مورخ 11/7/57 به مدیرکل حفاظت وزارت آموزش در بند یک جوابیهای که به صورت دستنویس ارسال نموده بود نوشته است: «...رضا سلطانزاده قبلاً از ریاست آموزشوپرورش اردکان استعفا کرده که موافقت شده و اکنون در سمت راهنمای تعلیماتی مدارس یزد انجام وظیفه میکند...»
در بهمن ماه 57 انقلاب پیروز شد و به دستور و تأیید شهید صدوقی از ادارهکنندگان کمیته انقلاب اسلامی یزد بودم با توجه به سوابق موجود که مواردی از آن در کتابهای متعدد چاپ و نشر یافته قرار بود مدیریت کل آموزشوپرورش بهعهده نگارنده این مقاله گذاشته شود. خدمت شهید آیتا... صدوقی رسیدم، ماجرای استعفا از آموزشوپرورش اردکان و خاطرات اعتصابات و تحصن 25 روزه فرهنگیان یزد و تظاهرات دانشآموزان و تعطیلی کلاسها و برگزاری همایشها و جلسات سخنرانی علیه رژیم پهلوی در اداره کل را به ایشان یادآوری و درخواست نمودم اجازه دهید به شکرانه پیروزی انقلاب و با توجه به عملکرد آقای هوشنگ مجلسی با عنایت به اینکه با اعتصابیون و تظاهرکنندگان و برگزارکنندگان مراسم و برهمزنندگان برنامههای جاری اداره کل آموزشوپرورش مخالفتی نداشته اکنون در سمت خویش باقی بماند و به کار خود ادامه دهد. بعد از ارائه توضیحات موضوع مورد موافقت آیتا... صدوقی قرار گرفت و یکی دو روز بعد مرحوم شیخ محمد علی صدوقی موافقت رهبر روحانی یزد را به تهران ابلاغ نمود و اداره آموزشوپرورش استان به عهده هوشنگ مجلسی بود تا از تهران تلفنی اطلاع دادند: جناب آقای صدوقی، تمام مدیران کل آموزشوپرورش استانها یا برکنار یا اخراج یا بازنشسته شدهاند اجازه دهید ابلاغ جانشین هوشنگ مجلسی صادر گردد ایشان بعد از موافقت با این امر نامهای به شرح زیر به تهران ارسال نمودند.
بسمه تعالی- جناب آقای دکتر شکوهی وزیر محترم آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران دام تأییده باطلاع میرساند خدمات و همکاری آقای هوشنگ مجلسی در زمان اعتصاب بویژه هنگام تحصّن معلمین یزد علیه رژیم منفور مورد تأیید است و از نامبرده رضایت حاصل است. محمد صدوقی- 29/2/58
در سال 1377 بعد از چاپ زندگینامه آیتا... شهید صدوقی معلوم شد، رئیس ساواک یزد در تاریخ 14 و 17 مهر ماه 1357 با ارسال دو نامه به شرح زیر به سازمان امنیت کشور نوشته است:
«موضوع: هوشنگ مجلسی مدیرکل آموزشوپرورش استان یزد، محمد صدوقی فرزند ابوطالب 1-دکتر پاکنژاد با حاج محمد صدوقی تماس گرفت و از قول مجلسی مدیرکل آموزشوپرورش درباره یکی از فرهنگیان صحبت نمود و گفت مجلسی اظهار داشته:.. .بدون اجازه «حاجی آقا» هیچکس را عوض نمیکنم و حتی نمایشگاه را امروز تعطیل کردم و هرچی معلم ورزش مرد در دبیرستان دخترانه بود برداشتهام، صدوقی تشکر کرد. 2-دکتر پاکنژاد با صدوقی تماس گرفت و اظهار داشت: مدیرکل آموزشوپرورش میگوید: از طرف حاجی آقا بیایید به هنرستان صنعتی و به هنرجویان که تظاهر مینمایند بگویید دست بردارند چون ممکن است به خیابان بروند و درگیری به وجود آید. صدوقی گفت: بروید مانعی ندارد...»(3)
این ماجرا و بسیاری از حوادثی که در کوران انقلاب اسلامی واقع میشد نشان میدهد که چهرههای ماندگار و شخصیتهای بزرگ آن دوران با شرح صدر و بزرگواری و عزت نفس و کرامت مسایل و دشواریها و بحرانها را پشت سرمیگذاشتند و امواج سهمگین بسیاری را با میانهروی و اعتدال حل و فصل میکردند. در منش و رفتارشان تنگ نظری و تعصب بیجا و خشونت و قساوت نبود. خدایشان از رحمتهای واسعه خویش بهرهمند و برخوردار فرماید و به مسئولان و حاکمان و دولتمردان امروز نیز وسعت مشربی عطا کند تا از تندروی و افراط و تفریط و سختگیری بپرهیزند. به رای و نظر مردم احترام گذارند. خودخواهی و استبداد رای را پیوسته مذموم و ناپسند بدانند و در جهت آرامش و آسایش مردم محروم و پابرهنه و خیل عظیمی که جز خداوند کسی را ندارند بکوشند.
مدیرمسئول
پی نوشتها:
1- «یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک»، شهید آیتا... حاج شیخ محمد صدوقی، صفحه 182 تا صفحه 191، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ 1377
2- ماهنامه تدبیر آینده، شماره دهم، بهمن و اسفند ماه 1392، صفحه 24
3- «یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواک»، شهید آیتا... حاج شیخ محمد صدوقی، صفحه 408 و 409